همسر عزیز و مهربانمهمسر عزیز و مهربانم، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
آناد خانوم یعنی خودمآناد خانوم یعنی خودم، تا این لحظه: 36 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره
اون عصرِ پاییزی قشنگاون عصرِ پاییزی قشنگ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره
میوه ی بهشتیِ خونه ی مامیوه ی بهشتیِ خونه ی ما، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

سلام روزهای آینده

بهمن 97 برام خیلی بد بود،بعد از اون چند ماهی طول کشید که خودم رو جمع و جور کنم، ولی امیدوارم که بتونم اون خاطررو با یه خاطره ی خوب جایگزین کنم

زمستون با شروعی که خوب نبود

امروز 2 بهمنِ 98ِ انقدر که تو دی ماه اتفاقات ریز و درشت و ناخوشایند افتاد  اصلا دل و دماغ نداشتم که بخوام بیام اینجا و چیزی بنویسم ولی امروز گفتم بیام و بنویسم که چقدر دی ماه 98 نامهربون بودی و روزای بدت واسه ما زیاد بود.. اوایل دی ماه بود که از دکتر پیری وقت گرفتم تو همون جلسه که رفته بودیم واسه اتمام حجت که اقدام به بارداری کنم دکتر پیری یهو گیر داد به سونوی دو سال پیش من که توش یه کیست درموئید تو تخمدانم تشخیص داده بودن و سایز رو زده بود 1.6 دکتر پیری گفت اول باید تکیلیف این کیست معلوم شه و دربیاد بعد باردار شی چون کیست درموئید میتونه تو بارداری مشکل ساز شه ، خلاصه که ما که اصلا واسه یه چیز دیگه رفته بودیم با یه حال ب...
2 بهمن 1398
1